او خواهد آمد...

 



تو در پشت کدامين رنگين کمان پنهان شده اي که هيچ تلألؤ خيره کننده اي

 نميتواند پيدايت کند؟...

ميجويـــــمت،

 ميبويـــــمت،

ولي همچنان دل در آرزوي ديدارت مي تپــــــــد ...

و با هر تپش،

يامهدي! يامهدي! ميکند و ميگويــــــــد: انتــــــــظار،

 انتظار سخت تر از جان کندن است.

بيا که با آمدنت به پايت بوسه ها زنم و جاي پايت را با عشقي که
در

دلم نهفته است، قاب بگيرم.

بيا که با آمدنت تنهايي هاي عاشقانت را پايان دهي و

 عاشقانت را در اين وادي تنها نگذاري،

 يـــــامهدي!
دنيا ذره ذره مي سوزد در انتظار حضورت و لحظه لحظه جان مي سپارد

 در فـــــراق نوازشت.

بازآ و اين نيمه جان را با جرعه جرعه ي زندگي سيــــــراب کن.

شعله ي انتظار را با نفس پر مهرت بميران که دردي بس شکننده

 است و رنجي بس کشنده!

بیــــــا!
بيا که چشمهاي ما، روشنايي را در مسير قدمهاي تو مي جويـــد!

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب خواندنی , ,
:: برچسب‌ها: او , خواهد آمد , انتظار , مهدی , یوسف زهرا , مهدی فاطمه , عشق , معشوق , منتظر , چشم به راه ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : مسافر
تاریخ : چهار شنبه 15 آذر 1391

تعداد صفحات : 7
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد